🌱
جمعه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۲۹ ب.ظ
آسمون از صبح باریده بود.قرارمون کنسل شد و از خونه بیرون نرفته بودیم.رو بالکن نشستم و به سمفونی قشنگ بارون گوش سپردم و با نفسِ عمیق، عطر خاکِ بارون خورده رو به ریه ها بردم.
الف سرکار بود.
بهم گفت: اگه بهش مرخصی بدن، زودتر میاد خونه تا باهم بریم بیرون.
۹۷/۰۳/۱۸
کاش اینجا هم بباره...